بارون

... قطره های شفاف و شیشه ای

بارون

... قطره های شفاف و شیشه ای

« رد پا »

نمی دانم امروز روز شادم است یا روز غم ...
رد پایم پر از احساس به کوچه های شهرم می نشیند
رد پای تنهایی ام
ردی از غم و اندوه
با امیدی به سبز زیستن
بامداد روز هایم ، خاموشی نگریستن است امروز
آسمان هم به گریه ماند
بارون ...
ببار تا شاید به جای منم بباری

معین